راستش نمیدونم تویی ک الان داری اینو میخونی تا حالا این حسو تجربه کردی یا نه. حتا اگه همذات پنداری هم بتونی بکنی، واقعن فرقی ب حال من نداره. با این همه اینجا مینویسمش.
احساس میکنم بیخود و بیهوده ام. احساس می کنم ب درد هیچی نمیخورم، یا اگه ب درد چیزی بخورم، اون چیز ارزشی نداره. وختی نمیتونم ب کسی ک از همه برام مهمتره احساس آرامش بدم یا خوشحالش کنم، دیگه چی معنی پیدا می کنه.
وختی اون جوابمو نمیده، وختی حوصلمو نداره، وختی بهش میگم دلم براش تنگ شده و اون میگه "باور نمیکنم"، دیگه چی ارزش داره.
دیگه چی میتونه آرومم کنه وختی باهام حرف نمیزنه.
بهت نیاز دارم.