دانشگاه

واقعن فک نمیکردم صرفن هوای دانشگاه تا این حد بهم روحیه بده. امروز صبح ۴۵ دقیقه زیر دوش بودم و به این فک میکردم ک احتمالن نمیشه از توی آدم یهو ی نیروی ناشناخته ای در بیاد و باعث تکون خوردنش بشه.  واقعن لب پرتگاه نا امیدی بودم...

محیط دانشگاه بعضی حسای قوی رو برام زنده میکنه. اون حس علاقه شدیدی رو ک ب یاد گرفتن دارم. همون حسی ک باعث شد بیام اینجا و زیست شناسی بخونم.

بهتره به کارم برسم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد